سوگند بر قلم و آنچه می نویسد !

گاه قلم به دست می گیریم و حکم حیات صادر می کنیم و گاه نیز قلم بدست می شویم و امضایمان پای حکم مرگ کسی می نشیند.

به گزارش مازند اسپرت (مازند ورزش)،خداوند جل جلاله در قرآن کریم بر چند چیز قسم یاد می کند که یکی از آنها، قلم است. اینکه خداوند بر قلم سوگند یاد کرده است دلیلی ست بر مقام بلند بالا و رفیع قلم.
قلم مقدس است و هر آنچه که بواسطه آن نوشته می شود مهم. اما ما انسانها با قلم چه می کنیم ؟!
قلم در دست می گیریم و یکی را عزت می بخشیم و بر قله قاف اش می نشانیم و دیگری را به ذلت می کشانیم و به قعر چاه اش در می افکنیم…
گاه قلم به دست می گیریم و حکم حیات صادر می کنیم و گاه نیز قلم بدست می شویم و امضایمان پای حکم مرگ کسی می نشیند.
قلم راه نفوذ بر قلب ها نیز هست و آنگاه که قلم بر قلب نفوذپذیر شد قلبها را به تسخیر خویش در می آورد و سخت دل ترین انسانها را به سوی خویش
می خواند. قرآن کریم، مصداقی روشن از این کلام است که هنوز با گذشت سالیان دراز، انسانها را به سوی حق متعال
می خواند و نور بر دل ها می تاباند.
همه ارزش قلم، البته به نگارنده آن است. سوارکاری را به یاد آرید که بعد از تربیت اسبش، پای به میدان سوارکاری می گذارد. آنگاه اگر می بینیم، اسب رام و آرام گام بر می دارد به واسطه تربیت درست سوارش بوده است، وگرنه که اسب به خودی خود دارای عقل و شعور نیست که راه را از چاه تشخیص دهد و بداند کجا تند براند و کجا آرام بخرامد؟! دستان پرتوان سوار است که او را هدایت می کند. قلم هم چنین است. اگر دیدیم قلمی راهوار است و به نیکی بر صفحه کاغذ به گردش در می آید و از حقایق
می نویسد، به خاطر تربیت صحیح نگارنده آن است. آری، قلم باید تربیت شود! تربیتی که بداند چطور بنویسد؟! برای چه بنویسد؟! برای که بنویسد؟!
قلم از دروازه آگاهی برون آمد، قلم از دل نور، خود را به دل تاریکی ها و ظلمت ها رسانید تا جهل را به علم، دشمنی را به دوستی، خشم را به آرامش، نفرت را به محبت، تبدیل کند.
قلم، موهبتی ست که خداوند کریم به آدم اعطا کرده است تا بوسیله آن بتواند مکنونات قلبی اش و آنچه که در ذهن دارد ابراز کند. پس قلم وسیله ابراز احساسات هم هست.
گاهی قلم، همان قلمی که برای محبت خلق شده بود، پای در کفش تنگ نفرت می کند و تنفر انسانی را به رخ انسانی دیگر می کشاند. گاهی همین قلم که برای برداشتن جهل و بر جای شدن علم و آگاهی آفریده شده است، باعث تحمیق و تزریق نا آگاهی به جوامع می شود.
اما قلم افق های روشنی را در برابر دیدگان تاریک بشر گشود. وقتی دانشمندی، قرنها پیش علمش را به واسطه کتابت و نوشتن برای آیندگان به یادگار می گذاشت، وقتی یک شاعر در زمانهای دور اشعار عاشقانه می سرود و حالا بعد از دهه ها بدست ما می رسد، وقتی حکیمی در دیرباز، به واسطه نسخه شفابخش خود بیمار لاعلاجی را از مرگ رهانید و بعد از گذر سالها، این نسخه شفابخش بدست ما رسیده است، این یعنی قلم زنده است و زندگی می بخشد. و این یعنی قلم، معلم انسانهاست، البته اگر درست تربیت شده باشد!
قلم شایسته تقدیر است اما نه به واسطه نفس خویش، بلکه به واسطه نویسنده ای که از او مدد می گیرد تا چیزی را بیان کند. معلم ها از جمله کسانی هستند که در جامعه امروز، قلم سپید می کشند بر تارک قله تاریکی ها!
اما معلم اول باید خود، قداست قلمی را که بدست دارد دریابد و گرنه هرچه بیاموزد، بیهوده است! او باید بداند که چه چیزی بیاموزد و چطور بیاموزد؟ آدمی تشنه اگاهی ست…
قلم، عرصه همیشگی جدال عقل با جهل است. بر همین اساس است که انسانی که پای در این میدان پرخطر می گذارد باید بداند که با چه تدابیری وارد این گود شود تا ضربه نشود! قلم، پیشاهنگ و طلایه دار این رزم جانفرساست. خون دلها باید خورده شود تا آگاهی در جامعه جاری و ساری گردد.
حالا در این میان برخی قلم به مزد هم پیدا می شوند! این اصطلاحی ست که شاید شنیده باشید. حقیقت تلخی که متاسفانه دروغ را جای راستی می نشاند! از هیچ، همه چیز می سازد و از همه چیز،هیچ! کسانی که قلم سپید و پاک را به پول سیاه و آلوده می فروشند و آن را خرج هوس های شوم و وسوسه های ناتمام شان می کنند!
این انسانهای فریب خورده، کار اصلی شان این است که اعمال خلاف قانون برخی را قانونی جلوه دهند و سیاه را سپید بنمایند و بالعکس. این نویسندگان نابخرد، به خیال خامشان، قلم را
فریفته اند؛ غافل از اینکه خود، فریب ارباب ظلم و ستم را خورده اند و آنکس که بر قلم سوگند یاد کرد، خوب می دانست که بر چه چیزی قسم یاد می کند. چنین روزهایی را می دید که عده ای قلم را فدای مطامع نفسانی خود می کنند. آنگاه که علی (ع) عدالت را سرلوحه عمل خویش قرار داده بود و مساوات پیشه می کرد، همین قلم، دوست و یار و یاور مظلومان بود و دشمن ظالمان و ستم پیشگان! بیت المالی که بسیار دقیق برای تک تک آحاد جامعه نگاشته می شد و هر که را به حق واقعی خویش می رساند. همان گاه بود که ظالمان این عدالت را که بر صفحه کاغذ جاری می شد، تاب نیاوردند و علی را کشتند تا عدالت و قلم نیز با او دفن شود.

حالا امروزه، با شکسته شدن مرزها و تبدیل دنیا به دهکده جهانی، قلم هم شکسته شده است و مترسکی از آن به زور و تهدید به خدمت ارباب ستم در آمده و چون غلامی بی مقدار حلقه به گوش آنان است و هر چه بگویند و هر چه بخواهند می نویسند. بیانیه های منحوس و قطعنامه های سیاهی که ظالم را مظلوم جلوه می دهد و مظلوم را ظالم و مستحق مرگ و عذاب.
قلم این روزها بدون مرز، اما با ترس و لرز می نویسد، می ترسد آتشی که قرار است به خانمان ظالمان بیفتد، در خانه او نیز شعله بیفکند.
اما یادمان نرود رسالت قلم را! مداد العلماء، افضل من دماء الشهداء ( قلم عالمان، شهید پرور است )
پس رسالت سنگین ما در حال حاضر، آگاهی بخشی ست. باید تا می توانیم با قلم هایمان به جنگ علم های برافراشته ظلم برویم و تا می توانیم صف هایشان را بشکنیم و تار و مارشان کنیم… خبر، آگاهی ست و رسالت ما نیز در رسانه خبر رسانی. از خدا می خواهیم به همه اصحاب رسانه توفیق خیر دهد تا در این جدال و کشاکش خرد و جهل، پیروز میدان باشند.

منبع : روزنامه خبر شمال – مائده مطهری زاده