سیاست ورزشی یا ورزش سیاسی!

به گزارش مازند اسپرت (مازند ورزش)،هر فردی برای استفاده ابزاری از ورزش در راستای افزایش شهرت، به شرط رعایت قانون و با محوریت اخلاق و سرچشمه آن یعنی دین، مجاز است؛ اما این استفاده اگر حرفه‌ای، همراه با دانش روز برندینگ و هویت‌سازی نباشد بدون تردید با شکست مواجه خواهد شد. ورزش یک نهاد تربیتی […]

به گزارش مازند اسپرت (مازند ورزش)،هر فردی برای استفاده ابزاری از ورزش در راستای افزایش شهرت، به شرط رعایت قانون و با محوریت اخلاق و سرچشمه آن یعنی دین، مجاز است؛ اما این استفاده اگر حرفه‌ای، همراه با دانش روز برندینگ و هویت‌سازی نباشد بدون تردید با شکست مواجه خواهد شد.

ورزش یک نهاد تربیتی است که انسان با توجه به قوانین خاص و استفاده از مهارتهای مختلف به کسب آمادگی های ذهنی و جسمی می پردازد و برای به دست آوردن موفقیت در رقابتها شرکت میکند.

سیاست رسیدگی به امور کشور است به گونه ای که صلاح زندگی ملت در نظر گرفته شود و ارزش و ضد ارزشها معلوم گردد.

ورزش و سیاست رابطه ای عمیق پیدا کردند که غیر قابل انکار می باشد،با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ ورزش به عنوان مهمترین عامل صدور انقلاب معرفی شد و جوانان این مرز و بوم نگاه های بین المللی را معطوف خود ساختند،حال آنکه نقش دو جانبه سیاست و ورزش گاها شاهد حضور تیمهای ورزشی آمریکا در کشورمان و بالعکس بوده ایم.

حضور بانوان ایران با حجاب اسلامی و کسب مدالهای گوناگون در بازیهای آسیایی و اروپایی از نکات بارز صدور انقلاب میباشد که نقش ورزش در سیاست را پررنگ تر جلوه میدهد.

حضور چهره های مدال آور و نامدار ورزشی با استفاده از محبوبیتی که در زمان فعالیتشان در بین مردم به دست آوردند در پستهای سیاسی طی چند سال گذشته بسیار مشهود است.

پدیده ای که بیشتر از هرجای دیگه در کشورمان شاهدیم،البته این موضوع قطعا نفعی به سیاست نمیرساند ولی شاید از نفوذی که در دستگاههای دولتی بواسطه حضورشان در سیاست به دست میاورند به نفع ورزش باشد،بویژه از نظر امکانات سخت افزاری و تامین منابع مالی،که بزرگترین دغدغه حال حاضر ورزش ما میباشد

جالب اینکه این افراد که به نوعی گوی سبقت را از همدیگر در انتخابات سیاسی می ربایند و برا صاحب کرسی شدن دست به هر کاری میزنند،حتی بعد از رسیدن به پست های سیاسی دست از سر هم بر نمیدارند و معمولا دنبال مشکل تراشی برای همدیگر هستند

در مقابل دخالت چهره های دولتی و سیاسی در ورزش کشورمان خود داستان دیگری دارد،از روی کار آمدن مسئولین سیاسی سازمان ورزش و تعلیق فدراسیون فوتبال در دهه هشتاد و درگیری در بین مدیران در دوره های مختلف دولت برای انتخاب رئیس کمیته المپیک و مسئولین ادارات و فدراسیونهای ورزشی بخصوص در سالهای گذشته زیانهای شدیدی به ورزش در حال توسعه کشورمان زده است

با وجود افراد تحصیلکرده در ورزش باز این چهره های سیاسی هستند که خیلی بیشتر از ورزشیها در پستهای مدیریتی ورزشی استفاده میشوند،حال آنکه اگر بدنبال توسعه روز افزون ورزش کشورمان با استفاده از توان چهره ای سیاسی باشیم باید از سیاسی‌کاری‌های ورزشی دوری کنیم

جالب اینکه این مدیران به اصطلاح سیاسی که در رتق و فتق صحیح کارهای محوله خودشان عاجز ماندند،پا را فراتر گذاشته و ادعای مدیریت در حوزه ورزش دارند و به لحاظ اینکه هیچ آگاهی از شرایط مدیریتی در محیط ورزش ندارند،نه تنها خدمتی به ورزش نمیکنند بلکه صدمات جبران ناپذیری به ورزش وارد میکنند که در بعضی از موارد اثار سوئ آن تا مدتها باقی خواهد ماند

چهره های معتبر  سیاسی که در حال جولان دادن در جهت تامین خواستها و اهداف سیاسی خود هستند اعتبار خود را مدیون ورزش هستند

حداقل انتظار می‌رود با سیاسی‌کاری‌های ورزشی بااحساس میلیون‌ها جوان عاشق که اطلاعات کافی از زد و بندها در این حوزه ندارند،بعد از رسیدن به کرسی سیاسی وعده‌ها را فراموش نکنند و تلاش کنند تا آنچه در توان دارند،ضمن ادای احترام به همه‌کسانی که نامشان را در صندوق اخذ رأی انداختند و تأکید بر اهمیت این کار اخلاقی از فرصت به‌دست‌آمده در جهت جلب رضایتشان تلاش کنند.

دکتر «لیی شارنیه» در کتاب زنجیرها و پیوستگی ها از زبان «پاترسن» بوکسور حرفه ای امریکایی می نویسد:
سفید پوستها ورزشهای ظریف را به خود اختصاص داده اند… قهرمانها دیگر برای دولت آمریکا وثیقه و افتخار نیستند بلکه وسیله نشان دادن قدرت هستند. همان طوری که در مسابقه موشکها و اقمار مصنوعی آمریکایی می خواهند با حریف سیاسی اش مبارزه کند…به این ترتیب ورزش ازمجرایی که باید با آن فکر کرد دور می افتد… دلارها از یک سوی ماشین به درون می روند و از سوی دیگر قهرمانها بیرون می آیند. در این ماشین انسان کشته می شود…قهرمانان امریکایی هرگز چهره ی واقعی اربابان خود را ندیده اند.
«گاستون مایر» نویسنده ی سرشناس فرانسوی همین معنی را در عبارتی کوتاه چنین بیان می کند:
دروغ بزرگ؛ ورزش از سیاست جداست… !

 

********************

گزارش از علی ابراهیمی

*********************