وقتی یک دختر با معلولیت از یک روستای محروم میآید/گیلانی:هدفم خوشرنگترین مدال پارالمپیک است!
مریم گیلانی لاریمی، ساکن روستای لاریم از شهرستان جویبار. متولد ۱۳۷۳، عضو تیمملی تنیس روی میز جانبازان و معلولین، قهرمان پارآسیایی و پارالمپیک و جهانی. اینها معرفی بانویی است که اجازه نداد معلولیت سدی بر راه پیشرفت و موفقیتش بشود. میگوید: «من از بدو تولدم معلولیت جسمی- حرکتی داشتم». با او دربارهی خیلی چیزها حرف […]

مریم گیلانی لاریمی، ساکن روستای لاریم از شهرستان جویبار. متولد ۱۳۷۳، عضو تیمملی تنیس روی میز جانبازان و معلولین، قهرمان پارآسیایی و پارالمپیک و جهانی. اینها معرفی بانویی است که اجازه نداد معلولیت سدی بر راه پیشرفت و موفقیتش بشود. میگوید: «من از بدو تولدم معلولیت جسمی- حرکتی داشتم». با او دربارهی خیلی چیزها حرف زدیم که خواندنش خالی از لطف نیست.
مازند اسپرت:وقتی یک دختر با معلولیت از یک روستای محروم میآید، اگر امکانات بیشتری در اختیارش قرار بگیرد، میتواند افتخارآفرینیهای بیشتری به دست بیاورد/ من باید یکساعتونیم تمرین کنم که هزینهاش پنجاههزارتومان میشود، اما چون این مبلغ زیاد است، یکساعت تمرین میکنم/ سه سال است که من را مثل توپ فوتبال شوت میکنند به استانداری، از استانداری به ادارهی کل ورزش، از آنجا به بهزیستی و…
-چه شد که با وجود این محدودیت توانستید به ورزش روی بیاورید و به این درجه از موفقیت هم برسید؟
خدا را شکر در خانوادهای به دنیا آمدم که پشتوانهی بزرگی برای من بودند. بهخصوص مادرم که از همه چیز خود گذشت و زندگیاش را برای من گذاشت. از حدود دهسال پیش به سازمانهای بهزیستی و جامعهی معلولین سرمیزد و علاقه داشت در رشتهای فعالیت کنم که خانهنشین نباشم و بتوانم در جامعه حضور پیدا کنم. تا اینکه سال ۸۷ از جامعهی معلولین تماس گرفتند، مسابقات قهرمان کشوری در مشهد برگزار میشد که من در آنجا با یکماهونیم تمرین توانستم مقام سوم را کسب کنم. رئیس فدراسیون، با مادرم در مورد اینکه آمادگیاش را دارم صحبت کردند. بعد از اینکه برگشتیم، تمرینات حرفهایام را شروع کردم تا اینکه در اردیبهشت ۸۸ برای اردوی تیمملی و مسابقات پارالمپیک ژاپن، دعوت شدم. آنجا هم در انتخابی دوم شدم. شهریور ۸۸ به ژاپن اعزام شدیم و در آنجا مقام برنز انفرادی و طلای تیمی توکیو ۲۰۰۲ پارالمپیک را کسب کردم.
-چرا تنیس روی میز را انتخاب کردید؟
مادرم دنبال یک رشتهی هنری بود که در آن شرکت کنم، تا اینکه جامعهی معلولین، ورزش را معرفی کردند. اول به کلاس والیبال نشسته رفتم. در آن زمان یازدهسال داشتم. اما متوجه شدم که به این رشته علاقهای ندارم. تا اینکه تنیس روی میز را امتحان کردم و به آن علاقهمند شدم.
-وضعیت هیأت تنیس روی میز مازندران بهخصوص در بخش معلولین، از نظر رسیدگی و توجه چگونه است؟
متأسفانه هیچ باشگاهی نداریم که بچههای تنیس روی میز آنجا تمرین کنند. من خودم در این هشتسال همهی تمریناتم خصوصی بود. نزد آقای ابراهیمپور در ساری و آقای عمرانی در بابل تمرین میکنم. ما در استان، هیأت تنیس روی میز معلولین را نداریم، چون رشتهی ما کلاً زیر نظر هیأت جانبازان و معلولین است.
-آنها هم حمایت خاصی نمیکنند؟
چرا؛ حمایت خوب است اما اگر توجه بیشتری شود شرایط بهتر میشود. البته حاجآقا مهدوی، رئیس هیأت جانبازان و معلولین هم حق دارند؛ چون چند رشته را تحت پوشش دارند. خواهناخواه از بعضی مسائل باید چشمپوشی کرد. اما بهتر است توجه بیشتری کنند، وقتی یک دختر با معلولیت، از یک روستای محروم میآید، اگر امکانات بیشتری در اختیارش قرار بگیرد، میتواند افتخارآفرینیهای بیشتری به دست بیاورد. هزینههای تمرین خیلی بالاست. هزینهی ایابوذهاب، تجهیزات ورزشی و… . این قول را به نمایندگی از طرف همهی بچهها میدهم که اگر حمایت کنند، موفقیتهای بیشتری را کسب خواهیم کرد.
-شما قرارداد حرفهای که ندارید؟ یعنی منبع درآمدتان که تنیس روی میز نیست؟
نه، من فقط ساعتی سیهزارتومان هزینهی مربیام است. من باید یکساعتونیم تمرین کنم که هزینهاش پنجاههزارتومان میشود، اما چون این مبلغ زیاد است، یکساعت تمرین میکنم.
بنابراین تنها دلیلی که شما این رشته را ادامه میدهید، علاقهتان به ورزش است.
بله، علاقهام به این رشته و هدفی که دارم. هدفم این است که بتوانم طلسم تنیس روی میز ایران را بشکنم و بتوانم خوشرنگترین مدال را کسب کنم.
بعد از موفقیتهایی که در سطح آسیا و جهان داشتید هم، هیچ حمایت مالی مناسبی از شما نشد؟
جز تجلیلهایی که بعد از کسب مدال، مرسوم است، هیچ حمایت دیگری نشده است. ممکن است پدرم در شرایط سخت اقتصادی باشد اما همهی تلاشش را میکند تا من به تمرینم برسم.
-من خیلی متأسفم که این را میشنوم. کمی پیشتر با یکی از مسئولین بهزیستی صحبت میکردم، ایشان میگفتند که ما از ورزشکاران معلول استان خیلی حمایت میکنیم. نظر شما دراینباره چیست؟
دکتر آرام، مدیرکل بهزیستی استان گفتند که بهخاطر من هزینههای لیگ کشوری را میپردازند، اسپانسر آن میشوند تا ما بتوانیم در لیگ شرکت داشته باشیم و خودشان هم میگویند که اگر شما نباشید من تیم را نمیفرستم. بهزیستی افراد زیادی را تحت پوشش دارد. شاید نمیتواند فقط به بخش ورزش بپردازد. من نمیدانم سازمان ورزش باید حمایت کند یا ارگانی دیگر.
-البته من هم منظورم فقط به بهزیستی نبود. ارگانهای زیادی هستند، بهخصوص ادارهی ورزش و جوانان باید حمایت کنند که متأسفانه انگار انجام نمیدهند. معلولین شرایط ویژهای دارند. در سطح شهر و استان، دسترسی شما برای حملونقل و استفاده از امکانات مخصوص معلولین به چه شکلی است؟
نسبت به سالهای پیش کمی تغییر کرده، اما من هنوز نمیتوانم حتی به خود هیأت استان بروم. باید پایین ساختمان بایستم و منتظر بمانم یا اصلاً تلفنی کارم را انجام دهم. یا ادارهی ورزش شهرستان جویبار آنقدر پله دارد که من هیچوقت نمیتوانم به آنجا بروم. حتی جلساتی که برگزار میشود یا باید از راه دور یا تلفنی انجام شود و یا پایین بایستم و صحبت کنم.
-هدف اصلیتان چیست؟
هدفم این است که به خوشرنگترین مدال پارالمپیک دست پیدا کنم. مدالهایی که تا امروز بهدست آوردم، جوانان بود و با توجه به سنی که دارم امیدوارم که مدالطلای بزرگسالان را کسب کنم و امیدوارم مسئولین هم حمایتشان را بیشتر کنند.
-تا به حال به ادارهی ورزش و جوانان استان مراجعه کردید که از شما حمایتی شود یا خیر؟
من اصلیترین درخواستی که از آنها دارم و حدود سهسال است که پیگیر هستم، این است که بتوانم جایی مشغول به کار شوم که هم امید به آیندهام افزون شود و هم از پس هزینههای خودم برآیم تا اینقدر شرمندهی پدرم نباشم. اما من را مثل توپ فوتبال شوت میکنند به استانداری، استانداری به ادارهی کل ورزش، از آنجا به بهزیستی و… .
-درست است، میدانم شرایط خیلی سختی است و تأمین کردن هزینهها در این شرایط مشکل است. امیدوارم مسئولین این مصاحبه را بخوانند و کاری انجام بدهند. سؤال دیگرم این است که نزدیکترین رقابتی که میخواهید در آن شرکت کنید چیست؟
آخرین رقابت ، قهرمانی کشور است که در آن اعضا را برای مسابقات آسیایی انتخاب میکنند. آخرین خبری که از نایب رئیسم دارم، دو مسابقهی آسیایی است؛ یک مسابقهی آسیایی جوانان و دیگری پارآسیایی جاکارتا.
-الان میزان آمادگیتان چطور است؟
تقریباً میتوانم بگویم هر روز نزد آقای عمرانی و ابراهیمپور تمرین دارم. از مربیهایم قول گرفتم که مرا به مسابقات برسانند.
-انشاالله که موفق میشوید و طلسم تنیس روی میز را میشکنید. اگر در پایان، صحبت خاصی دارید در خدمتتان هستیم.
اول از همه، شکرگزار خداوند هستم که توانستم با شرایطم کنار بیایم و این برای من قهرمانی است و این قهرمانیها را قهرمانی دوم به حساب میآورم که توانستم به آنها دست پیدا کنم. من معلولیت را برای خودم محدودیت ندانستم و میتوانم مثل آدمهای سالم زندگی کنم. هیچوقت نشد که از خداوند گلهمند باشم، امروز هم خدا را شکر میکنم که مرا به اینجا رساند. از خدا میخواهم که افتخارآفرینیهایم بیشتر شوند و بتوانم مقامهای بیشتری کسب کنم و برای جامعهام مفید باشم. از پدر و مادرم هم متشکرم. هیچوقت تنهایم نگذاشتند و طوری بارم آوردند که بتوانم روی پایم بایستم. از همهی مسئولین هم، مدیرکل بهزیستی، مدیرکل ورزش و جوانان و… خواهش میکنم که با توجه به شرایط ویژهمان نگاه ویژهای به ما داشته باشند. مطمئن هستم استعدادهایی هستند که بهخاطر شرایط مالی و روحی نتوانستند دیده شوند و اگر توجه خوبی به آنها بشود، میتوانند رشد کنند. نه فقط در زمینهی ورزش، در همهی زمینهها.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0