بازیکن مازندرانی پرسپولیس؛

اسماعیلی‌فر: نرفتم استقلال، چون پرسپولیسی‌ام!

دانیال اسماعیلی‌فر می‌گوید او به عنوان یک مدافع راست باید در ابتدا وظایف دفاعی خوب را به خوبی انجام دهد

به گزارش مازنداسپرت؛ دانیال اسماعیلی‌فر، مدافع راست پرسپولیس که پس از مصدومیت سعید صادقی و خروج او از زمین در دیدار برابر نساجی در هفته پانزدهم لیگ برتر، یک خط جلوتر رفت، درخشش قابل توجهی در این پست داشت و دو گل برای سرخپوشان به ثمر رساند تا به یکی از ستاره‌های این تیم در پیروزی پر گل برابر نساجی تبدیل شود.

 

این بازیکن در گفت‌وگویی که امشب در برنامه “فوتبال برتر” پخش شد، درباره مصدومیتی که در بازی با گل گهر برایش رخ داد صحبت کرد و همچنین توضیحاتی را درباره انتقالش به پرسپولیس و تغییر پست در بازی با نساجی مطرح کرد.

 

* مصدومیت در بازی با گل گهر، اتفاق مبارکی بود!

بازی با گل گهر، یکی از سخت‌ترین بازی‌های فصل ما بود چون واقعا قوی بودند. دقیقه ۳۰ یا ۴۰، یک مصدومیت برایم اتفاق افتاد. لحظه‌ای که با بازیکن گل‌ گهر برخورد داشتم، خودم فکر می‌کردم ۳-۴ هفته بازی نکنم، چرا که برخورد خیلی شدید بود. به رختکن آمدم و فیزیوتراپ و پزشک تیم هم آمدند گفتند چیزی نیست اما می‌توانستم از نگاه‌شان بخوانم که یک چیزی هست. او سه روز کل وقت زندگی‌اش را برایم‌ گذاشت تا به این بازی برسم؛ سه روز خیلی سخت داشتیم و فکر می‌کنم یک یا دو جلسه تمرین کردم که بازی کردم و حتی روز مسابقه هم با بند باز بازی کردم چون ورم پایم زیاد بود. اما لطف خدا بود و فکر می‌کنم اتفاق میمون و مبارکی بود که تمام تمرکزم در طول هفته به خودم باشد تا منجر به یک برد خوب و پایان خوب در نیم فصل اول بشود. فکر می‌کنم آثار این مصدومیت تا آخر زندگی‌ام در پایم باشد چون روی پوست پایم را کند و جای آن می‌ماند‌.

 

*وظیفه اول من دفاع است، نه گلزنی!

اول فصل که قرار بود به پرسپولیس بیایم، آقای گل‌محمدی درباره چیزهایی که در ذهنش بود با من صحبت کرد و قرار بر این بود که من دفاع راست بازی کنم اما همیشه شرایط طوری است که در این چند سالی که بازی کردم، در همه پست‌ها بازی می‌کردم. حتی در سال اول آقای نویدکیا در سپاهان، هافبک وسط هم بازی کردم اما خودم دوست دارم دفاع راست بازی کنم؛ دفاع راستی که کمی هجومی باشد و بشود جلو رفت و به حمله اضافه شد. از اول فصل به من می‌گویند باید گل بزنی و پاس گل بدهی اما واقعیت امر این است که من دفاع راست هستم و وظیفه اولم از نظر مربی، دفاع کردن است. قبول دارم امسال در پرسپولیس، کمتر از سپاهان به حمله اضافه شدم اما تمرکزم روی کارهای دفاعی بوده است.

 

* بازی مقابل ترابی و صادقی خیلی سخت بود

امسال همه کسانی که مقابل من بازی کردند، خوب بودند؛ نه کسی بود که خیلی ضعیف باشد و نه کسی بود که خیلی قوی باشد اما در سال‌های گذشته، بازی کردن مقابل سعید [صادقی] و مهدی [ترابی] خیلی سخت بود.

 

* انتقال به پرسپولیس؟ زمانش رسیده بود

شرایط طوری بود که خودم دوست داشتم به پرسپولیس بیایم و وقت آمدن به پرسپولیس بود. خدا را شکر می‌کنم آقای گل محمدی روی من نظر داشت و باشگاه پرسپولیس، آقای درویش و سایر عوامل هم خیلی کمک کردند و قسمت شد که بیایم؛ در حالی که من دو سال فوق‌العاده را در سپاهان داشتم.

 

 

* از استقلال پیشنهاد داشتم اما پرسپولیسی بودم

پرسیدن این سوال که از کودکی پرسپولیسی بودی یا نه، از یک فوتبالیست خیلی سخت است چون اگر بگویم نه، می‌گویند چرا به پرسپولیس آمدی و اگر بگویم آره، من با پیراهن تراکتور به پرسپولیس گل زده‌ام اما واقعا پرسپولیس را دوست داشتم. از استقلال پیشنهاد داشتم اما چون پرسپولیسی بودم، دوست نداشتم به استقلال بروم. در حالی که استقلال تیم بزرگی است و همیشه ذهنیتم این است که این رقبا هستند که به ما شخصیت می‌دهند و استقلال و پرسپولیس بدون هم معنایی ندارند چون استقلال با پرسپولیس معنا می‌گیرد و پرسپولیس با استقلال و این دو در کنار هم یک مکمل خوب و دو تیم قوی هستند.

 

* ذوب آهن یکی از رویایی‌ترین تیم‌هایم بود

تیم ذوب آهن یکی از رویایی‌ترین تیم‌هایی بود که در آن بازی کردم؛ همه همسن‌ و سال و جوان. وقتی پیکان فعلی را می‌بینم، یاد آن دوره خودمان میفتم. صمیمیت خاصی وجود داشت و همه مثل خانواده بودیم. من، احسان [پهلوان] و مهدی [مهدی‌پور] بازیکنانی بودیم که آقا یحیی و آقا مجتی زحمت زیادی برایمان کشیدند؛ به خصوص آقای مجتی حسینی که یکی از مهم‌ترین اتفاقات زندگی من کار کردن با ایشان بود. چیزهای زیادی به من یاد داد و ممنون او هستم. آن جمع به تراکتور انتقال پیدا کرد؛ من، احسان، مهدی، محمدرضا مهدی‌زاده و علی حیدری. تیم فوق‌العاده‌ای داشتیم که به نظر خودم در آن سال به حق خودش نرسید. تراکتور آن سال می‌توانست خیلی بهتر نتیجه بگیرد اما اتفاقات غیرفوتبالی رخ داد که بازیکنان در آن دخیل نبودند و چوب آن را هم ما خوردیم و به پادگان رفتیم و ۱۰۳ روز در لباس آموزشی بودیم و کسی سراغی از ما نمی‌گرفت.

 

* از دست دادن جام جهانی، صبوری و گذشت را یادم داد

یک باور در زندگی‌ام دارم و آن هم این است که ما شانس آوردیم که بعضی از درها به روی ما باز نشد. فکر می‌کنم نرفتنم به جام جهانی دید جدیدی از فوتبال را به من داد. آدمی نیستم که گله کنم و هیچوقت هم در مصاحبه‌ای گله نکردم و سعی کردم درون خودم هضم کنم و تقصیرها را گردن خودم بیندارم، در حالی که پیش خودم قانع بودم که من کارم را درست انجام می‌دهم و باید فراتر از این باشم. با این حال کسانی که به جام جهانی رفتند و هم‌پستی‌های من بودند، واقعا بازیکنان لایقی بودند که رفتند. به هر حال مربیگری سلیقه‌ای است. اما نرفتن من به تیم ملی، چیزهایی را به من یاد داد که در ادامه در‌ تیم پرسپولیس، کمک زیادی به من کرد. اولین چیزی که به من یاد داد صبوری بود و دومی گذشت. اگر بخدا بخواهد چیزی را بدهد، سر وقت می‌دهد؛ شاید آن زمان وقتش نبود که خدا جام جهانی را به من بدهد. به خاطر همین همیشه راضی بودم و هیچوقت گله نکردم که به جام جهانی نرفتم و حقم بود و حقم را خوردند.

 

*شاید با اسکوچیچ شرایط دیگری رقم می‌خورد

اگر بگویم دوست نداشتم به جام جهانی بروم، بزرگترین دروغ دنیا را گفته‌ام. یکی از آرزوهایم بود و هر شب با آن زندگی می‌کردم اما وقتی یک چیزی نمی‌شود، شما نباید داشته‌های بعدی‌ات را هم خراب کنی. شاید اگر آقای اسکوچیچ می‌ماند اتفاقات دیگری رخ می‌داد یا شخص دیگری می‌آمد، مسائل دیگری پیش می‌آمد اما این در حوزه‌ای نبود که من بخواهم نظر بدهم. من فوتبالیست بودم و باید وظیفه‌ام را انجام می‌دادم. همین الان سرمربی تیم ملی مشخص نیست و من باید راهم را بروم؛ شخصی که قرار است بیاید، تصمیم می‌گیرد که چه اتفاقی رخ بدهد. به نظرم راه درست، همیشه مقصدی درست دارد. آدم باید با امید زندگی کند چون بدون امید و انگیزه، نمی‌شود زندگی کرد.

 

* رقابت با رضاییان؟ خودم را مقایسه نمی‌کنم!

آقای رضاییان یکی از بهترین دفاع راست‌های تاریخ پرسپولیس و تیم ملی بوده است و نمی‌شود این قضیه را انکار کرد. او از هر نظر یک فوتبالیست فوق‌العاده است. من هیچوقت با ایشان هیچ ارتباطی نداشتم و نمی‌دانستم قرار است به سپاهان بروند یا در پرسپولیس بمانند، چون من با آقای گل‌محمدی و باشگاه پرسپولیس صحبت کردم. هیچوقت یک راننده فرمول یک پشت سرش را نگاه نمی‌کند؛ من هم همیشه سعی می‌کنم به جلو نگاه کنم و همیشه سعی کردم بهترین خودم باشم و هیچوقت خودم را با بقیه مقایسه نکنم، چون هر آدمی ظرفیتی دارد و شاید یک نفر باشد که خیلی از من جلوتر باشد و به بالاها برسد اما‌ من آن ظرفیت را نداشته باشم. باید خودم را بخورم که به او برسم؟ نه؛ من باید با تلاش و کوشش و لطف خدا، بهترین نسخه خودم را در لحظه ارائه بدهم.

 

* حاضرم بازی نکنم اما پرسپولیس قهرمان شود

اگر امروز به من بگویند اگر دیگر بازی نکنی اما پرسپولیس قهرمان لیگ و جام حذفی می‌شود، حاضرم یک دقیقه بازی نکنم. من سال قبل ۶ گل زدم و ۵ پاس گل دادم اما تیم‌مان سوم شد و سال قبل از آن، ۶ گل زدم و ۶ پاس گل دادم و تیم‌مان دوم شد. موفقیت تیمی ارزش بیشتری برایم دارد تا موفقیت فردی.

 

*با پای مصدوم به نساجی گل زدم

گل دومم به نساجی را بیشتر از گل اول دوست داشتم چون با پای مصدومم زدم. من هیچوقت در پرسپولیس و حتی در این چند سال، در خط جلو بازی نکرده بودم. یکی دو روز قبل از بازی، چنین ضربه‌ای زدم و علی بیرانوند گرفت. روز بازی در ذهنم گفتم اگر چنین شرایطی باشد، آنجا می‌زنم و خدا را شکر همینطور هم شد. البته پاس مهدی ترابی، خودش دو تا گل بود.

 

* ترابی یکی از ستون‌های پرسپولیس است

دوست دارم بهترین پاسور و آقای گل لیگ از تیم خودمان باشم. مهدی، سعید و سروش برای کسب عنوان بهترین پاسور شانس دارند اما دوست دارم مهدی در کنار سعید بهترین پاسور شود. مهدی فوق‌العاده است و یکی از ستون‌های تیم ماست.

 

* تماشاگران انرژی مضاعفی به بازیکنان می‌دهند

شرایط استقلال و پرسپولیس با تیم‌های دیگر متفاوت است. من در سپاهان فقط یک بازی مقابل تماشاگران بازی کردم و در پرسپولیس دو بازی. تماشاگر قدرتی دارد که انرژی دو برابر می‌دهد اما متاسفانه امسال نتوانستیم هواداران‌مان را از نزدیک ببینیم و امیدوارم زودتر به استادیوم بیایند چون حضورشان در کنار ما، خیلی مهم است.