بازگشت به تنظیمات کارخانه؛

چشم دوختن به دفاع مطلق و ضد حملات باری به هر جهت!

به گزارش مازنداسپرت؛ کیروش؛ بازی ایران در مقابل آمریکا نمود کامل تمام داشته های کیروش بود؛ یعنی عقب نشینی در نیمه ی خودی و حتی گاها یک سوم دفاعی، تصاحب توپ در زمان اشتباهات و یا عقیم ماندن حملات آمریکا و انتقال بلند توپ جهت ترتیب دادن ضد حملات. عینا همان نسخه ای که در […]

به گزارش مازنداسپرت؛ کیروش؛ بازی ایران در مقابل آمریکا نمود کامل تمام داشته های کیروش بود؛ یعنی عقب نشینی در نیمه ی خودی و حتی گاها یک سوم دفاعی، تصاحب توپ در زمان اشتباهات و یا عقیم ماندن حملات آمریکا و انتقال بلند توپ جهت ترتیب دادن ضد حملات.

عینا همان نسخه ای که در جام جهانی قبل برای ایران پیچیده بود، با آن در کلمبیا ناکامی را چشیده بود و به وسیله ی آن، پرستاره ترین تیم فوتبال مصر را از رساندن به جام جهانی محروم کرده بود.

و دقیقا همان تاکتیکی که در برابر ولز ترتیب داده بود.

با این تفاوت که آمریکا با ولز تفاوت های فراوانی داشت و بازیکنان آن به اندازه ی بازیکنان ولز در خط دفاعی پر اشتباه، سراسیمه و بدون برنامه نبودند.

در سیستم فوتبال کیروشی، همه چیز تا زمان خوردن گل اول طبیعی و بر مدار مراد است؛ اما پس از دریافت گل، مربی، کادر فنی و بازیکنان درون زمین، هیچ برنامه ای برای به ثمر رساندن گل ندارند و رو به بازی باری به هر جهت و سیستم های علی اصغری برای گلزنی می آورند.

کیروش که نشان داده یک انسان زیرک در جنگ های رسانه ای است، با تکیه بر درایت رسانه ای، پروپاگاندا و به کارگیری طیفی از ژورنالیست های حامی خودش توانست در کشور ما مقام خدایی برای خودش بسازد و به تبع همین مقام خدایی بود که پس از ۸ سال ناکامی و عدم نتیجه گیری، مجددا به کرسی مربیگری تیم ایران بازگشت.

آن هم بعد از دو ناکامی بزرگ در کمتر از ۳ سال.

البته این مقام خداگونه فقط در کشور ما که مردم و رسانه ها در آن عادت به خداسازی دارند، قابل اجرا بود و در کلمبیا و مصر کسی به فکر مقدس سازی کیروش نبوده و نیست و هیچ انسان عاقلی به فکر بازگرداندن شخصی مانند کیروش به نیمکت تیم ملی و حتی باشگاهی در آن کشورها نمی افتد.

کیروش که پیش از این هم نشان داده بود هیچ برنامه ای برای آنالیز تیم های حریف و ترتیب دادن کارهای تاکتیکی بر اساس نقاط ضعف آن ها ندارد، و به سادگی در دام آنالیز تیم های حریف افتاده و به دلخواه آن ها بازی می کند در این بازی هم اسیر حربه های تاکتیکی “گرگ برهالتر” شد.

در این بین اگر گاهی شکل بازی حریف نتواند به باز شدن دروازه ی تیم های تحت هدایت او منجر شود و یا بازی با برد تیم های او به پایان برسد، از آن داستان های حماسی و اتفاقات تاریخی می سازد و به پشتوانه ی آن ها به منتقدان خویش حمله ور می شود.

در مقابل کیروش، گرگ برهالتر که با آنالیز دقیق به تمام نقاط ضعف و قوت تیم ایران اشراف داشت، با توجه به توان رامین رضاییان در بازیسازی و نفوذ، به رابینسون و مک کنی اجازه ی بالا آمدن را نداد و تمرکز خود را معطوف به عبور از سمت چپ دفاعی، جایی که میلاد محمدی در بازی با انگلستان هم شکننده نشان داده بود،کرد.

نفوذهای ویرانگر سرجینیو دست از این سمت و حمایت موسی و وه آ از این نفوذها، بارها باعث خلق موقعیت برای آمریکا شد و نهایتا به وسیله ی یکی از همین نفوذها، دروازه ی ایران باز شد.

در مقابل کیروش نتوانست هیچ تمهیدی در برابر این تاکتیک تیم آمریکا بیاندیشد و ۳۸ دقیقه ی تمام، تنها نظاره گر اجرای تاکتیک از سوی آمریکا بود تا دروازه ی ایران باز شود.

پس از به ثمر رسیدن گل هم چون هیچ برنامه ای برای رسیدن به دروازه ی آمریکا وجود نداشت، بازیکنان ایران با احتساب زمان های تلف شده، ۶۷ دقیقه تنها به گرداندن توپ در زمین روی آوردند؛ بدون هیچ برنامه، تاکتیک و پلنی برای گلزنی.

البته به شخصه کیروش را کوچک ترین مقصر اتفاقات این جام جهانی می دانم. جام جهانی که با تحقیرآمیزترین شکست تیم ایران همراه بود و طلایی ترین نسل فوتبال ما با هدایت این مربی-دلال مغرور و خود بزرگ بین، نتوانست به هیچ افتخار مهمی دست پیدا کند.

کیروش تمام داشته های خودش را در ۸ سال پیش از این دوره، برای فوتبال ما رو کرده بود و هیچ تفکر و دستاورد تازه ای نه تنها برای فوتبال ما بلکه برای فوتبال کل دنیا نداشت.

وی می توانست این سال های انتهایی فوتبال را در تیم های درجه چندم باشگاهی جهان بگذراند و هر روز به جنگ های رسانه ای با تیم های حریف و همکارانش بگذراند.

اما حضور پر سر و صدای تاج در فدراسیون و حمایت قشر کیروش پرست که تنها مجذوب تیپ های قشنگ و جاذبه های گفتاری کیروش بودند و برای آن ها داشته های فنی محلی از اعراب نداشت، باعث شد تا این شخص مجددا هدایت پرستاره ترین تیم ایران را به دست بگیرد و نتواند آن را از گروهی که بهترین قرعه ی ما در جام های جهانی بود، بالا بیاورد.

فدراسیون فوتبال، ژورنالیست ها و قشر کیروش پرست پاداش دو ناکامی در جام جهانی و دو ناکامی در جام ملت ها را این گونه از دست رنج مربی سابق تیم ملی به کیروش دادند تا او کلکسیون ناکامی های چندین ساله ی خودش را تکمیل کند.

حتی قهرمانی جهان هم نمی توانست تعفن رفتاری که با اسکوچیچ شده بود را پاک کند؛ و این سرافکندگی فوتبالی هم بر شدت آن تعفن افزود تا فدراسیون و کیروش پرستان بزرگ ترین بازنده ی این دوئل نابرابر باشند.

دوئلی که با شعار شخصیت بخشی به نیمکت تیم ملی آغاز شد، با رئیس گفتن ها در مراسم استتقبال و پیام های تبریک حضور مجدد کیروش در ایران ادامه یافت و با سکوت همان هایی که کیروش را بر سر کار آوردند و از او حمایت کردند، پایان پیدا کرد.

با تمام تلاشی که جواد خیابانی در دقایق پایانی گزارش بازی ایران و آمریکا انجام داد تا این شکست را عزت مندانه نشان بدهد، اما هیچ عزتی نه در این شکست و نه در تمام بازی های این جام وجود نداشت و تنها یک جمله از گزارش خیابانی، نمود بازی های ایران در این جام بود:

“به نظر می رسه با وجود مهره های خوبی که داریم، هیچ برنامه ای برای گلزنی نداریم.”

تلخ ترین نتایج فوتبال ایران با پرستاره ترین تیم تاریخ ایران که در این روزهای تلخ، کام مان را تلخ تر کرد، تقدیم کیروش، فدراسیون و کیروش پرستان.