آقای بهروان! شان معلمی را حفظ کنید !

در آستانه انتخابات بزرگ هیات فوتبال مازندران و حواشی اخیر حمایت های یک طرفه رئیس فعلی از یک کاندید خاص، دلنوشته ای از سوی یکی از مربیان و کارشناسان فوتبال مازندران در این باب برای ما ارسال شد که در ادامه میخوانید.

به گزارش مازند اسپرت (مازند ورزش)،شناخت من از غلامرضا بهروان به نزدیک به سه دهه ی پیش می رسد. زمانی که من یک دانش آموز دبیرستانی بودم و ایشان مدیر دبیرستان. البته مدیری که بیشتر وقتش در زمین های فوتبال سپری می شد؛ با گرمکن سرتا پا تیره و سوتی آویخته به گردن که هیچگاه از او دور نمی شد.

از همان زمان یک خصیصه ی دائمی همراه ایشان بود و آن هم این که شدیدا دوست داشت همیشه و همه جا نقش بزرگ تر و رییس را ایفا کند. حتی قبل از مدیر شدن در مدرسه به معلم بودن قانع نبود و دوست داشت حتی جای مدیر تصمیم گیری کند.
آقای بهروان مورد اشاره با همین خصوصیات و تفکرات بیست سال پیش برای اولین بار به عنوان ریاست هیات فوتبال استان مازندران انتخاب شد. بهروان در سال های اول ورود به مرکز مدیریت و برنامه ریزی فوتبال استان مازندران سعی کرد با انعطاف پذیری و شنیدن نظرات موافق و مخالف، از خودش چهره ای قابل اعتماد به نمایش بگذارد و خودش را به عنوان مدیری در خور احترام مطرح کند.

اما هر چه که از آن سال ها اولیه فاصله گرفتیم و جاپای بهروان در مسند مدیریت مستحکم تر شد، خوی هر چه که من می گویم در او بیدارتر شد و غریضه ی رییس مآبی وی بر دیگر خصایص و غرایض او فائق آمد.  شکل غلط انتخاب رییس هیات فوتبال استان در پناه اساسنامه ای که سراپا پر از ایرادات منطقی و حقوقی ست به بهروان این اجازه را داد تا پنج دوره ی متوالی در راس هدایت فوتبال مازندران باقی بماند.

 

این حضور پنج دوره ای بهروان را به این نتیجه رساند که حتما بهترین فرد برای اداره ی فوتبال مازندران است که کسی تا به حال نتوانسته جای او را بگیرد. در حالی که همه ی ما می دانیم انتخاب بهروان و کسانی مانند بهروان که سال هاست بر کرسی ریاست هیات فوتبال استان ها تکیه زدند به لطف شکل انتخاباتی ست -شما بخوانید انتصابات- که در اساسنامه تعیین شده است.

انتخاب گران رییس هیات فوتبال استان مجمعی هستند که بخش حداکثری رای دهندگان شامل روسای هیات های شهرستان های استان هستند. یعنی کسانی باید رییس هیات فوتبال استان را انتخاب کنند که روزی خودشان با حکم رییس استان بر مسند ریاست شهرستان نشستند. در نتیجه طبیعی ست که برای تداوم این حضور بهتر است تا رییس استان در سر جایش ابقا شود. و این گونه است که امثال بهروان در مازندران، آیت اللهی در فارس، غفاری در مرکزی و… دهه های متمادی در پست ریاست هیات فوتبال استان ها باقی ماندند بدون آن که دوران ریاست آن ها هیچ آورده ای برای فوتبال استان داشته باشد؛ و با آن که حتی گاها در دوره های ریاست این افراد فوتبال استان به مرز نابودی نیز رسیده است، اما خللی در تداوم حضور آنان رخ نداده است.

اگر رییس هیات فوتبال استان طی یک فرایند آزاد انتخاب می شد و یا اعضای مجمع در سال های گذشته بیشتر از نفع فردی، منفعت فوتبال استان را در نظر می گرفتند، بی شک دوره ی ریاست بهروان بر فوتبال استان از دوره ی دوم فراتر نمی رفت. اما باری به هر جهت این ریاست دو دهه به طول انجامید بدون آن که عمق و دستاورد این دوره ی بیست ساله، به اندازه ی طول آن غنی و مثمر ثمر باشد.

انحلال و خاموشی چراغ تیم های ریشه دار استان، کوچ بازیکنان مستعد به دیگر شهرها و استان ها به دلیل عدم حضور تیم های مازنی در سطوح بالای لیگ های کشوری، عدم توجه به مربیان جوان و آینده دار، عدم شایسته سالاری، ایجاد اختلاف و تفرقه در بدنه ی فوتبال استان، بی توجهی به رسانه ها و کارشناسان، خودرایی و استبداد و… ماحصل دو دهه ریاست بر فوتبال استان بوده که او توانست با سیاسی کاری و نزدیکی و استفاده از قدرت مهره های سیاسی استان، هجمه ها و انتقادات را از روی خودش دور کند.

نزدیک به یک دهه حضور در سطح اول فوتبال کشور نه تنها موجب نشد تا بهروان بتواند از توان جایگاهی که در فدراسیون دارد برای ارتقای فوتبال استان استفاده کند، بلکه بیشتر موجب آن شد که چون ایشان بیشتر زمان خودش را در تهران سپری می کرد، هدایت فوتبال استان به دست مهره های نیابتی ایشان باشد که اکثریت آن ها نه توان پست هایی که به آن ها واگذار شده بود را داشتند و نه تجربه و تخصص آن را.

 

بهروان در سال های آخر مدیریت سعی نمود تا افرادی را در هیات و کمیته های آن به کار بگیرد که دربست و بدون هیچ انتقاد و اعتراضی موافق و هم سوی سیاست های وی باشند؛ خواه تجربه و تخصص این کار را داشته باشند یا خیر.  اوج این کج سلیقگی در انتخاب مسئولین کمیته های مهم در سال آخر مدیریت بهروان نمود پیدا کرد. تصمیمات این چنینی نشان داد که بهروان بیشتر از آن که به دنبال رتق و فتق امور به نفع فوتبال استان باشد، تلاش خودش را به استحکام و بسط حکومتش بر فوتبال مازندران معطوف نموده که در سال های آخر بیشتر جنبه ی دیکتاتوری نیز پیدا کرده بود.

این دیکتاتوری تا آن جایی پیش رفت که حالا که پس از پنج دوره از ریاست بی چون و چرای ایشان بر فوتبال استان، نامی از وی در کاندیداهای این هیات نیست، وی با تبلیغات زیرپوستی و روپوستی تمام تلاش خودش را معطوف این مساله نموده است که مهره ی خودش را با لطایف الحیل بر مسند ریاست فوتبال استان بنشاند تا بتواند به عنوان دولت در سایه، همچنان بر یکه تازی بر فوتبال استان ادامه دهد.

بهروانی را که در سال های اخیر می بینیم، با بهروان معلم خوش اخلاق مردم داری که سه دهه ی قبل می شناختیم کاملا متفاوت است. طمع جایگاه از وی فردی ساخته است که از هیچ تلاشی برای در صدر ماندن چشم پوشی نمی کند. از بهروان که دهه ی هفتم زندگی اش را پشت سر گذاشته و وارد دهه ی هشتم آن شده، و روزگاری نیز لباس معلمی را بر تن داشت، انتظار می رود که شان خودش و شان معلمی را حفظ نموده و از دست زدن به کارهای این چنینی خودداری نماید. و در این میان بسیار عجیب است که مدیرکل ورزش و جوانان استان هیچ تلاشی برای جلوگیری از سمت دهی بهروان بر روی انتخابات هیات فوتبال استان به سوی مهره ی مورد نظر خودش انجام نمی دهد.

زمانی که حسن رنگرز به عنوان مدیرکل ورزش و جوانان مازندران انتخاب شد، شعله های امید در دل ورزش دوستان استان روشن شد. چرا که همگان فکر می کردند که با مردی رو به رو هستند که بیشتر از آن که سیاسی باشد، ورزشی است. البته با سبقه ای که ایشان داشت، این امید و التجا پر بیراه نبود.  اما عملکرد چند ماهه ی ایشان در پست مدیرکلی، بیشتر از آن که نشان از سبقه ی ورزشی داشته باشد، حاوی تفکرات سیاسی است.

 

از شخصی مانند حسن رنگرز انتظار می رود که با تفکر ورزشی و منش پهلوانی که در آن سرشته شده است، مانع از اشاعه ی سیاسی کاری و دیکتاتوری در فضای ورزش به خصوص ورزش پرطرفدار فوتبال در استان شود. نه آن که خودش هم سو و هم قدم با این رویه ی اشتباه گام بردارد.

یک سئوال از جناب رنگرز دارم. آیا شما در اختتامیه ی تمامی کلاس های دانش افزایی داوری تمام رشته های ورزشی در سطح استان شرکت می کنید؟ یا آن که شیفته ی تعریف و تمجیدهای کاندیدای هیات فوتبال در پشت تریبون ها هستید که حاضر به شرکت در اختتامیه ای شده اید که تمام هدف آن جهت دهی به انتصابات پیش روست؟

آیا تمام کاندیداها امکان استفاده ی مساوی از امکانات ورزش استان برای تبلیغات و دیده شدن را به اندازه ی کاندیدای مورد علاقه ی آقای بهروان دارا هستند؟ البته بنده گناه رای دهندگانی را که در سال های اخیر با انتخاب های اشتباه و منفعت گرایانه، افراد نالایق را بر مصدر امور حاکم کرده اند را کم تر از خود آن مدیران نمی دانم.

اما با تمام این تفاسیر امیدوارم که این بار بدون توجه به سمت گیری های سیاسی و با نگاهی دلسوزانه و فراگیر دست به انتخاب فردی بزنند که از قبل این انتخاب، فوتبال استان منتفع شود، نه آن که تنها نفع فردی افراد رای دهنده در آن نهفته باشد.

به امید آن روز

اردشیر هادوی لولتی