ضعف بزرگ مدیران نساجی در انتخاب سرمربی!
به گزارش مازنداسپرت؛ پروژه رضا حدادیان در نساجی، از ابتدا تا به امروز به وضوح پروژه موفقی بوده است. مالک توانمند نساجی توانسته با درایتی که کمتر در مدیران و مالکان حوزه ورزش ایران دیده میشود، نظم و شخصیت باشگاه نساجی مازندران را در لیگ برتر به ثبات برساند و یک استان را پشتیبان نام نساجی کند.
در طول این سالهای لیگ برتر اما دوبار حدادیان برای حفظ ثبات نساجی با دشواریها و فشارهای بیاندازهای روبهرو شد. یک بار فصلی که با انتخاب وحید فاضلی به عنوان سرمربی، نساجی تا آستانه سقوط رفت و با پرداخت هزینههای گزاف در نیمفصل، در نهایت موفق به حفظ سهمیه شد. یک بار هم همین فصل که با سرمربیگری حمید مطهری، نساجی در شرایط بسیار اسفباری قرار گرفت و اگر فاجعه دو تیم نفتی نبود، گزینه اول سقوط بودیم.
اما شباهت این دو فصل چیست؟
رضا حدادیان در هر دوی این تجربهها، باشگاه را در اختیار سرمربیای قرار داد که برای اولین بار در دوران حرفهایشان به عنوان سرمربی مسئولیت پذیرفتند.
حدادیان که خود پروژه موفق نساجی را در کارنامه دارد، دو فرد بدون رزومه سرمربیگری و بدون ثبت یک پروژه را بالای سر تیمی قرار داد که زحمات بسیاری کشیده شد تا به چنین ثبات و شخصیتی برسد. به خصوص زحمات خودش!
دقت کنید! درباره پروژه موفق صحبت نمیکنیم. دو انتخاب حدادیان در سه فصل اخیر، نفراتی بودهاند که اساساً مسئولیت اصلی پروژهای را به عهده نداشتند و نساجی، آزمایش اول آنها بوده است.
وگرنه به عنوان پروژه ناموفق هم مثلاً پابلو خمس در اسپانیا را دیدیم که چطور تراکتور را متحول کرد. درباره پروژههای موفق مثل حضور نکونام یا ساکت الهامی در نساجی هم که خب همهچیز واضح است.
حداقل انتظار بعد از این تجربیات مهم و سنگین و پرفشار حدادیان این است که ارزش تجربه پروژه در رزومه افرادی که قرار است مسئولیت فنی نساجی را به آنها بسپارد، بداند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0